تشک بازی
پسر مامان سلام الان ساعت ٤:٥٥ صبح روز شنبه ١٦ مهر ١٣٩٠... عجیبه نه؟!... مامان خوابالو الان بیداره!؟ تو مثل یه فرشته کوچولو از ساعت ١٠ شب خوابیدی ...درست وقتی که ما از خونه عمو عباس اومدیم بیرون که بیاییم خونه. و اما مامان!!!!!!!!!! که همه شبها آرزو می کنه تو زود بخوابی تا با خیال راحت بخوابه، امشب خواب زده شده و انگار نه انگار که وقت خوابه ... هرچی کلنجار رفت که بخوابه موفق نشدکه نشد ... خب... جونم برات بگه که!!! حدود یک هفته پیش من و تو و بابا، با هم رفتیم بازار مرو ... و بابا واست تشک بازی خرید... وقتی برای اولین بار تو رو گذاشتیم روش ... اونقدر خوشحال شدی و ذوق کردی که من و بابات حسابی ...